یک نماینده از محمدجواد ظریف شکایت کرد
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۰۲۳۳۴
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در نامهای به رئیس مجلس از طرح شکایت خود ازمحمدجواد ظریف وزیر سابق امور خارجه در کمیسیون اصل نود خبر داد.
به گزارش ایسنا، متن نامه علی خضریان سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس به محمدباقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است:
«باسمه تعالی
جناب آقای دکتر قالیباف
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
سلامعلیکم
همانطور که مستحضرید، دولتهای یازدهم و دوازدهم برای حل مشکلات کشور، مذاکره برای رفع تحریمها را به عنوان راهبرد اصلی کشور انتخاب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اظهارنظری برخلاف صحبتهای قبلی ایشان در مجلس شورای اسلامی که نشاندهنده عدم اشراف ایشان بر متن توافق است. علاوه بر این اظهارنظر، موارد بسیار دیگری از این تناقضها و اقدام و اظهارات غیرکارشناسی در مورد مذاکرات، تحریمها و توافق در صحبتها و اقدامات دکتر ظریف وجود دارد، که لازم است این موارد مورد بررسی قرار گیرد مهمترین تناقضات، اظهارات و اقدامات ظریف که نشان دهنده عدم شایستگی ایشان برای مدیریت مذاکرات بوده است بهطور خلاصه شامل موارد زیر است که اسناد مربوط به آن به صورت مشروح ارائه خواهد شد:
الف) بیتفاوتی نسبت به احتمال خروج دولتهای بعدی آمریکا از برجام: محمدجواد ظریف در دفعات متعدد در طول انجام توافق، ادعا میکرد که به علت رفع قطعنامههای شورای امنیت و قوانین حقوق بینالملل، رئیسجمهورهای بعدی آمریکا نمیتوانند از توافق خارج شوند یا خروج آنها اثری نخواهد داشت.
به طور مثال ظریف پس از نهایی شدن متن، در پاسخ به این سؤال که رئیسجمهور بعدی آمریکا میتواند برجام را کنار بگذارد و چه مکانیسم حقوقی برای الزام رئیسجمهور بعدی آمریکا برای اجرای برجام وجود دارد، گفته بود: «قطعنامه شورای امنیت برای آمریکا خیلی مهم است و مبنای مقبولیت جهانی دارد، به همین دلیل آمریکا نمیتواند اینکار -عدم اجرای تعهدات در برجام- را انجام بدهد..، من به شما اطمینان میدهم که آن مبنای مقبولیتی نابود میشود.» علیرغم این اظهارنظر، ترامپ به راحتی و به صورت یکطرفه از توافق خارج شد و تمام توافقات دوران برجام نیز نیمهکاره رها شد.
ب) عدم شناخت از تفاوت و اهمیت تحریمها: یکی دیگر از ضعفهای ظریف، عدم شناخت از درجه اهمیت تحریمها بود. ظریف اینگونه تصور میکرد که با رفع تحریمهای شورای امنیت، دیگر تحریمهای آمریکا اثر نخواهد کرد. ایشان آذر۹۲ در صحن علنی مجلس گفته بود: «من به شما اطمینان میدهم زمانی که تحریمهای شورای امنیت فرو بریزد، تمام تحریمهای آمریکا جز تکهپارهای از کاغذ نخواهد بود».
اما همانطور که در طول اجرای برجام و پس از خروج آمریکا از برجام مشخص شد، علیرغم نبود تحریمهای اقتصادی قطعنامههای شورای امنیت، به علت باقی ماندن تحریمهای آمریکا و شروط این کشور، ایران نتوانست بهرهمندی اقتصادی را ببرد، چنانکه ظریف پس از اجرای برجام، علیرغم ادعای کاغذی بودن تحریمهای آمریکا پس از رفع تحریمهای شورای امنیت، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ در نامهای به هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام نوشت: «بانکهای غیرآمریکایی عمدتاً به دلیل پیامها و اقدامات بازدارنده اوفک که مقررات رفع تحریمها را بهشدت مشروط و پیچیده جلوه میدهد و همزمان تحریمهای باقیمانده را برجسته و تهدیدآمیز معرفی مینماید، از ایجاد یا احیای روابط تجاری و اقتصادی با ایران اکراه دارند.»
ج) عدم فهم از دورههای مختلف تحریمی و علت پیروی اروپا از آمریکا: یکی دیگر از نقاط ضعف دکتر ظریف که باعث زیان فراوان اقتصادی به کشور شد، عدم فهم شرایط و دورههای مختلف تحریمی و میزان پیروی اروپا از تحریمهای آمریکا بود. وزیر سابق خارجه در ابتدا معتقد بود، چون توافق قطعنامههای شورای امنیت را رفع کرده است، خروج یک کشور باعث نمیشود تا تعهدات سایر کشورها با مشکل روبهرو شود.
ظریف در تائید صحبتهای خودش تحریمهای سال ۱۹۹۶ (ایلسا) را مثال زد. صحبتهایی که نشان میداد دکتر ظریف اطلاعی از وضعیت بازارهای مالی دنیا ندارد. قانون تحریمهای ایران و لیبی (ایلسا) در سال ۱۹۹۶ قانونی بود که در آن آمریکا سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز ایران و لیبی را با محدودیت روبهرو میکرد.
این درحالی بود که هم مجازات قانون ایلسا محدود بود و هم اینکه به استناد گزارش مقامات آمریکایی در آن سالها شرکتهایی مانند پتروناس یا توتال که در ایران حضور پیدا کردند، منافع زیادی در آمریکا نداشتند؛ لذا بلافاصله اجرای قانون ایلسا متوقف شد. اما با گسترش بازارهای مالی و افزایش نقش دلار، وابستگی شرکتها به آمریکا و پیروی آنها از قوانین این کشور بیشتر شد.
به همین دلیل پس از خروج آمریکا از برجام و درحالی که قطعنامههای شورای امنیت به حالت قبل خود بازنگشته بودند، اندک شرکتهای اروپایی که با ایران توافق کرده بودند، ایران را بدون دادن یک دلار جریمه ترک کردند. همین نگاه غلط باعث شد ایران علیرغم خروج آمریکا از برجام دل به اروپا ببندد، اما اروپاییها حتی کالاهای بشردوستانه به ایران را کاهش دادند.
ظریف نیز که پیش از آن ادعا کرده بود، خروج آمریکا از برجام خللی در اقدامات اروپاییها وارد نمیکند، مجبور شد نامههای زیادی به اروپاییها بزند و از آنها بابت قطع تعاملات اقتصادی خود با ایران گله کند.
د) عدم تسلط به متن برجام در مورد بازگشتپذیری تحریمها: یکی دیگر از ضعفهای تیم مذاکرهکننده و مشخصاً دکتر ظریف عدم تسلط بر متن برجام در زمینه برگشتپذیری تحریمها بود. ظریف در ۱۳مرداد۱۳۹۴ گفته بود: «درصورت بازگشتپذیری، توافقات باقی خواهد ماند و کسی نمیتواند مانع آن شود.»
این درحالی بود که براساس بند ۳۷ برجام، در صورت بازگشت تحریمها تنها توافقاتی باقی خواهند ماند که شامل تحریمهای شورای امنیت باشند و این موضوع شامل تحریمهای اروپا و آمریکا نمیشود. به همین دلیل هم پس از خروج آمریکا از برجام، علیرغم اینکه تحریمهای شورای امنیت مجدداً اعمال نشد، برخلاف ادعای دکتر ظریف توافقات باقی نماندند.
ه) عدم تسلط به متن در حوزه رفع تحریمها: یکی دیگر از موضوعاتی که باعث زیان به کشور شد، عدم توجه دکتر ظریف به پانوشتهای۱۴ و ۱۶ پیوست دوم برجام است. ظریف سال ۹۴ و در کمیسیون برجام گفته بود: «از روز اجرای توافق، اجرای کل تحریمهای ایالاتمتحده متوقف خواهد شد.»
این در حالی است که علاوه بر باقی ماندن تحریمهای اولیه و یا تحریم مهمی همچون محدودیت استفاده از چرخه دلار (U-TURN) در برجام، براساس پانوشت ۱۴ و ۱۶ پیوست دوم برجام، تحریمهای آمریکا صرفاً برای افراد خارجشده از لیست تحریم متوقف میشد و افراد باقیمانده در لیست تحریم (SDN list) همچنان شامل تحریم بودند و مؤسسات مالی دنیا در صورت انجام تراکنش مستقیم یا غیرمستقیم با آنها شامل جریمه محرومیت از نظام مالی آمریکا میشدند.
همین موضوع باعث شد در طول اجرای توافق بانکهای بزرگ دنیا با ایران کار نکنند. موضوعی که در گزارش سوم وزارت خارجه در اجرای برجام نیز به آن اشاره شده بود. این موضوع نشان میدهد که عدم تسلط دکتر ظریف به ساختار متن و تحریمها باعث شده تا ساختار تحریمها باقی بماند و ایران آورده اقتصادی چندانی از توافق نداشته باشد.
و) تناقض در رعایت خطوط قرمز رهبری: ظریف در طول مذاکرات مدعی شده بود که خطوط قرمز رهبری در مذاکرات رعایت شده است. این درحالی است که خود رهبر انقلاب تاکید کردند که ظریف بیان کردند که برخی خطوط قرمز رعایت نشده است. علاوه بر این تناقض، بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که هیچ یک از خطوط قرمز رهبری در مورد رفع تحریمها رعایت نشده که باعث ضرر و زیان به مردم شده است.
ز) تناقض در مورد اثر تحریمها بر فروش نفت: ظریف پس از رسیدن به توافق برجام. برای توجیه اقدام خود، ادعا کرد که اگر توافق ژنو یا برجام نبود، فروش نفت ایران صفر میشد. موضوعی که نه تنها با آمارهای بینالمللی حتی آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا سازگاری نداشت، بلکه بعدها و پس از بازگشت همان تحریمها در ادعایی کاملاً مخالف با ادعای قبل خود در آبان سال ۹۷ گفت: «آمریکا نمیتواند صادرات نفت ایران را به صفر برساند.».
این تناقض در گفتار ظریف نشان میدهد که ایشان برای پیشبرد نگاه خود و توجیه برجام، چگونه دست به تحریف حقایق و همچنین خالی کردن دست ایران در مذاکرات زده است.
ح) زمان بازگشتپذیری ایران: ظریف پس از نهایی شدن متن توافق برجام مرداد ۹۴ گفته بود: «میگویند اثر بازگشت تحریمهای آنها یکشبه است که نیست و به سالها زمان نیاز دارد، اثر بازگشت ما میتواند زودتر باشد، زیرا اگر نقض عهد کنند کار ما با پیچ و مهرههاست.»
این اظهارات در حالی انجام شد، که برخلاف ادعای ظریف تنها چند روز پس از خروج آمریکا از اعلام برجام در اردیبهشت سال ۹۷، تمامی شرکتهای اروپایی اعلام کردند توافقات خود با ایران را نیمهکاره رها میکنند و تنها چند ماه پس از اعلام خروج آمریکا از برجام و پیش از اینکه موعد قانونی خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها فرا برسد، اروپاییها خرید نفت خود از ایران را صفر کردند.
در پایان با استناد به موارد فوق که نشان دهنده اهمال ظریف در انجام مسئولیت بوده یادآور میشود پیرو همین موضوع، نامه به رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و طرح شکایت از دکتر ظریف به رئیس کمیسیون اصل ۹۰ نیز انجام شده است؛ لذا از شما خواستارم دستور فرمایید این موارد بررسی و گزارش آن در اختیار نمایندگان و ملت شریف ایران قرار گیرد.
پیش از این و پس از گزارش آخر وزارت خارجه در اجرای برجام نیز چنین خواستهای تکرار شده بود؛ لذا خواهشمندم هرچه سریعتر برای بازخوانی تجربه اعتماد به غرب و مسیر مذاکرات که مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز بوده است، این اقدامات انجام شود تا مسیر اشتباه گذشته تکرار نشود.
علی خضریان
نماینده تهران، ری، اسلامشهر و پردیس
رئیس کمیته سیاسی، نظامی و امنیتی کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی»
منبع: فرارو
کلیدواژه: علی خضریان محمد جواد ظریف قطعنامه های شورای امنیت تحریم های شورای امنیت خروج آمریکا از برجام پس از خروج آمریکا مجلس شورای اسلامی تحریم های آمریکا رفع تحریم ها کمیسیون اصل اجرای برجام بعدی آمریکا یکی دیگر اروپایی ها دکتر ظریف خطوط قرمز عدم تسلط شرکت ها علی رغم صحبت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۰۲۳۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هستهای ایران دنبال میکنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق
بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است.
سرویس سیاست مشرق- رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی هفتههای اخیر مصاحبههای هدفمندی را در تقابل با ماهیت و کارکرد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صورت داده که بر خلاف آنچه برخی تصور میکنند، منبعث از نظرات کارشناسی و حقوقی آژانس نیست!
کاخ سفید، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی با توجه به نزدیک شدن به سال ۲۰۲۵ میلادی (زمان تعیین شده در خصوص فعالسازی بند غروب آفتاب) میان دو گزینه «دفرمه سازی برجام» یا «خروج رسمی برجام» مردد ماندهاند.
از سوی دیگر، جایگزینی برجام با توافقی جدید نیز مستلزم چینش دوباره میز مذاکرات و آماده سازی پیش شرطها و لوازمی است که واشنگتن و تروییکای اروپایی قابلیت آن را (حداقل در برهه کنونی) ندارند.
از این رو باید در ماورای مواضع شورای حکام و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اهداف کلان، میان مدت و خرد غرب را از پمپاژ ادعاهای اخیر علیه ایران مدنظر قرار داد. پیش فرض قطعی ما در این روند، همپوشانی مطلق گروسی با سیاستگذاران غربی مذاکرات هستهای است.
گزارههای ادعایی گروسی
در اینجا به برخی گزارههای ادعایی مطرح شده از سوی رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که طی ماهها و هفتههای اخیر به کرات مورد تاکید قرار گرفته، متمرکز میشویم:
۱- ایران از زمان شکست مذاکرات هستهای به طور چشمگیری به ساخت بمب هستهای نزدیکتر شده است.
۲- هیچ کشوری که هنوز بمب اتمی ندارد، اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی نمیکند. ایران بیش از آنچه برای ساخت بمب هستهای نیاز دارد، اورانیوم غنی شده تولید کرده است.
۳- غنی سازی ۹۰ درصدی برای ساختن بمب اتمی لازم است، اما غنی سازی ۶۰ درصدی تقریباً با غنی سازی ۹۰ درصدی یکسان است!
۴- برجام دیگر کار نمیکند. باید در نظر داشته باشیم که هم اکنون در سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد برجام) قرار نداریم و در نتیجه، این توافق نیاز به جایگزینی با توافق دیگری دارد.
۵- جمهوری اسلامی در حال افزایش توان هستهای خود است و با وجود این که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهطور فعال در حال بازرسی است، اما این بازرسیها کافی نیست.
تحلیل محتوای سخنان گروسی
در تحلیل محتوای سخنان گروسی، باید به صورت همزمان نسبت به متن و فرامتن آنها توجه داشت. در ابعاد متنی، ما با ادعاهای غیرحقوقی و مکرری مواجه هستیم که از سوی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح میشود.
در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای و بی تعهدی مطلق اتحادیه اروپا در تأمین تهدات مالی مندرج در متن برجام، ایران کاهش گام به گام تعهدات خود را در دستور کار قرار داده و بخش اعظمی از این تعهدات، معطوف به مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشورمان میباشد.
به عبارت بهتر، خروج ایران از این تعهدات معلول بدعهدی مطلق طرف مقابل و واکنشی کاملاً منطقی و حقوقی نسبت به این موضوع محسوب میشود. از این رو کاهش تعهدات برجامی ایران، مصداق «واکنش حقوقی» بوده نه «کنش اولیه» با این حال گروسی در گزارشات و مواضع خود تلاش میکند بدون ذکر مقدمهای که منتج به اقدام ایران شده، نهاد متبوعش را در مقام مطالبه گر و ایران را در مقام محکوم جلوه دهد! این همان بازی نخ نمایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام بر اساس روال معمول خود در تقابل با کشورمان دنبال میکنند.
نکته دوم اینکه گروسی در مواردی که موضوع بازرسیهای هستهای از ایران مطرح میشود، آژانس بین المللی انرژی اتمی را یک بازیگر مستقل، حقوقی و غیر تأثیرپذیر از توافقات برجام قلمداد میکند. به عبارت بهتر، گروسی در صدد القای این گزاره به افکار عمومی دنیاست که فارغ از تعهداتی که در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود دارد، ایران ملزم به تبعیت از الگوهای بازرسی آژانس (در هر دو بعد پادمانی و فراپادمانی) میباشد.
نکته سوم اینکه در جریان دو سفر رافائل گروسی به ایران، میان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان تفاهمی در راستی همکاری طرفین بر سر حل و فصل پرونده مکانهای ادعایی صورت گرفت. مطالبه آشکار جمهوری اسلامی ایران، «مختومه نمودن پرونده مکانهای ادعایی» از سوی اژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و حدود و ثغور مطالبات کاملاً شفاف و حقوقی خود را در این خصوص مطرح نموده است.
با این حال گروسی و مقامات آمریکایی-اروپایی نشان دادهاند که قصد دارند با مفتوح نگاه داشتن این پروندهها، زمینه بازرسیهای اصلی و فرعی (بازرسیهای نامحدود زمانی-مکانی) را در ایران در زمان حال و آینده ایجاد کنند. گروسی تاکنون چندین بار در خصوص روال مذاکرات برجام اظهار نظر کرده و معتقد است این توافق عملاً کارآیی لازم را ندارد. مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به لحاظ فرامتنی، در پازلی بازی میکند که طراحان اصلی آن در واشنگتن و اتحادیه اروپا به سر میبرند!
بر این اساس، گروسی سه هدف فرامتنی مهم را در قبال توافق برجام و مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند. این موارد عبارتند از:
الف) بازگشت یکجانبه ایران به تعهدات مندرج در توافق هستهای، بدون آنکه عملاً تحریمهای جمهوری اسلامی ایران برداشته شود.
ب) زمینه سازی برای بسط نظام بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران که با هدف نفوذ امنیتی غرب به اماکن حساس در کشورمان صورت میگیرد.
ج) رفع اتهام از آمریکا در قبال خروج یکجانبه از توافق هستهای و ایجاد حاشیه امن برای تروییکای اروپایی در خصوص صدور بیانیههای سیاسی و غیر حقوقی علیه ایران.
د) جلوگیری از استناد حقوقی و عملیاتی ایران به بند غروب آفتاب در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد.
و) جلوگیری از انعقاد توافق «تضمین محور» با ایران با هدف ممانعت از بهره مندی ایران از مزایای رفع تحریمها
بازی شفاف اما پیچیده!
بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است. به عبارت بهتر، شناسایی گروسی به مثابه یک شخصیت مستقل در این معادله، خطایی محض محسوب میشود. او وظیفه دارد در برهه کنونی، ایده همیشگی مقامات کاخ سفید (بازگشت یکجانبه ایران به برجام در عین عدم رفع واقعی تحریمها) را عملیاتی سازد.
این در حالیست که گروسی اصلیترین وظیفه خود را در این خصوص به صورت عامدانه فراموش کرده است: این مسئولیت، حل موانع فنی توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۴ است.
حدود و ثغور مطالبات و خطوط_قرمز تعیین شده از سوی کشورمان در مذاکرات وین بر سر مسائل اختلافی از جمله «حل و فصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده در مسیر اجرایی شدن برجام» از ابتدا مشخص بوده و در حال حاضر نیز جمهوری_اسلامی ایران ذرهای نسبت به آنها عدول نکرده است.
در چنین شرایطی بخش اعظم عملیات روانی غرب در مرحله پایانی مذاکرات، ناظر بر دفرمه شدن هندسه مذاکرات یا لغو خطوط قرمز تعیین شده از سوی کشورمان صورت میگیرد. ضمن آنکه در روند مذاکرات احیای برجام نیز آژانس نه تنها به عنوان یک کاتالیزور و عامل تسریع کننده عمل نکرد، بلکه با طرح پروندههای ادعایی به نیابت از رژیم اشغالگر قدس و تاکید غیر حقوقی بر مفتوح نگاه داشتن آنها (حتی در صورت احیای برجام)، عملاً به مانعی در مسیر مذاکرات سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در وین و دوحه تبدیل شد.
در چنین شرایطی اصرار گروسی برای سفر به ایران و ابراز نگرانی وی از ماهیت فعالیتهای هستهای کشورمان را باید در یک پارادایم کاملاً سیاسی -تبلیغاتی مورد توجه و تحلیل قرار داد. بدیهی است که تمرکز جمهوری اسلامی ایران، اعم از دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان انرژی اتمی بر روی خطوط قرمز ما در همکاریها با آژانس و احیای توافق هستهای (وفق قانون راهبردی مصوب مجلس شورای اسلامی)، تنها راه جلوگیری از تکمیل صحنه پردازی مثلث مذکور (آمریکا-آژانس-اروپا) علیه کشورمان میباشد.
گروسی در بحبوحه جنگ غزه، از یک سو مسئولیت ارسال پالسهای بحرانی در قبال فعالیتهای هستهای ایران را بر عهده دارد تا جایی که حتی غنی سازی ۶۰ درصدی و ۹۰ درصدی را به عنوان یک مقام ارشد آژانس همسان و دارای آثار عملیاتی همگون تلقی میکند!
تقلیل سطح غنی سازی رسمی در ایران از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد، یکی دیگر ازاهداف گروسی میباشد، به گونهای که ایران بدون آنکه گامی از طرف مقابل برداشته شود، تن به چنین مطالبهای دهد.
با این حال تجربه سالهای گذشته و اخیر نشان میدهد نه تنها جمهوری اسلامی ایران نباید تسلیم مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی (خصوصاً در دوران حضور گروسی در این نهاد ظاهراً بین المللی) شود، بلکه باید برداشته شدن هر گونه گام جدیدی در همکاری با این سازمان را متغیری وابسته به رفع تحریمهای ضد ایرانی (آن هم به صورت تضمین محور) قلمداد کند.